باور کن تا آخر "خط" میرفتم...
نمیگذاشتی...
.
.
.
خدایا یادت هست...؟!
دستشو گرفتم آوردم پیشت
گفتم من فقط اینو میخوام
گفتی اینکه خیلی کمه!
بهتر از اینو برات گذاشتم کنار...
پامو کوبیدم زمین و گفتم من همینو میخوام
گفتی آخه نمیشه
قول اینو به کس دیگه ای دارم...
.
.
.
نیمه گمشده ام نبود که با نیمه ی دیگر به دنبالش بیافتم....
تمام گمشده ام بود....
وقتی پیدایش کردم....
نگاه هم نکرد....
و تمام من را با رفتنش کشت....
نظر یادتون نره